تقديم به عشق سوخته 2
نوشته شده توسط : سفير

تو نمي دوني من چي كشيدم وقتي كه گفتي تورو نمي خوام

     بـاور نـدارم كه ديگه نيستي حالا تـو رفتي من اينجــا تـنـهام

         يه شوخي بودو يه قصه تلخ وقتي كه گفتي تو رو نمي خوام

              خيال مي كردم مي خواي بترسم  شـايـدهنوزم بــاور نـكردم

 

  چشماي گريون دستاي خسته   دوري چشمات منو شكسته رنگ اون چشات چشاي سيات

 

زنجير دلت دستاموبسته شايد يه حسود چشممون زده بگو كي مارو تنهايي ديده

ولي ميدونم توو آسمونم قصه مارو يكي شنيده

 توباورنكن هركي بهت گفت پيشت ميمونم باورندارم كه ديگه نيستي تا ته دنيا ازتو مي خونم

چشماي گريون دستاي خسته   دوري چشمات منو شكسته رنگ اون چشات چشاي سيات

 

زنجير دلت دستاموبسته شايد يه حسود چشممون زده بگو كي مارو تنهايي ديده

ولي ميدونم توو آسمونم قصه مارو يكي شنيده






:: بازدید از این مطلب : 533
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : 14 تير 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: